ای آنکه با تو عمری؛
بی دغدغه بسر شد♥
اینک زمان اندوه؛
دلشوره ای دگر شد♥
رفتی ز کوی من باز ؛
با صد غم و بهانه ♥
در تو اثر ندارد ؛
این گریه شبانه ♥
بِشِتاب ای زمانه ؛
تا بگذرد خزانم♥
کو دلخوشی که شاید؛
در خاطری بمانم؟♥
«در من چه سوز و سازیست ای خدا
تو دانی♥
از آتش درونم
بس قصه ها که خوانی»♥
خود سوزی دلم را
هرگز کسی ندیده ♥
دل در میان جمع و
خود از همه بریده ♥
باور نداری آری
دل از تو هم بریدم♥
همچون دلم غریب و
بی کس ، کسی ندیدم ♥
باید که بگذری عمر
همچون شهاب آسمان ♥
تو ارزشی نداری
در این سرای و سامان ♥
«در من چه سوز و سازیست؛ ای خدا
تو دانی♥
از آتش درونم
بس قصه ها ، که خوانی»♥


نظرات شما عزیزان:
تاریخ: جمعه 18 اسفند 1391برچسب:شعر,شعرزیبا,شعراحساسی,شعرعاشقانه,متن ادبی,متن ادبی عاشقانه,شعرنو,شعرمعاصر,متنهای ادبی احساسی,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب